{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی (.n&jda)اسب‌، (درشط در واژه‌نامه ترجمیک

متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجه‌ای دربرنداشت.




معنی (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌), معنی (پئ&نیش)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (هذ&پفذ) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌), معنی (,n&jda)اsf‌، (bcaz‌cj[‌) اsf‌، smاci‌ j'‌اk‌، اsfd (iv&,tv) اsf‌ bاc lcbj‌، smاc اsf‌ lcbj‌، اsf‌ bاbj‌ fi fاgاfcbj‌، fc/aت‌ smاc lcbj‌، agاr‌ xbj‌، fbma‌ ladbj ydckjwtاji‌ mاfsتi‌ fi‌ اsf‌، rmi‌اsf‌، (bckاadj‌ foاc mydci‌), معنی اصطلاح (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌), معادل (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌), (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌) چی میشه؟, (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌) یعنی چی؟, (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌) synonym, (.n&jda)اسب‌، (درشط‌رنج‌) اسب‌، سواره‌ نظ‌ام‌، اسبی (iv&.tv) اسب‌ دار کردن‌، سوار اسب‌ کردن‌، اسب‌ دادن‌ به بالابردن‌، برپشت‌ سوار کردن‌، شلاق‌ زدن‌، بدوش‌ کشیدن غیرمنصفانه‌ وابسته‌ به‌ اسب‌، قوه‌اسب‌، (درماشین‌ بخار وغیره‌) definition,